دیگه فکر نکنم
بعد از این مدت که دارم داستانها و حکایات رو در سایت قرار میدم لازم باشه
باز هم در مورد فلسفه اونها و اینکه در این سایت چیکار میکنن توضیح بدم.
پس فقط میگم
حتما بخونید چون زیباست .
یا حق.
پسرک
پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت.
بالاخره پرسید:
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من
می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه
اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته
هایم مدادی است که با آن می نویسم
.
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی
.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن
ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام
.
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی.
در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری
، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی ...
ادامه در ادامه مطلب ...
صفت اول :
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی
وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .
اسم این دست خداست .
او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم
:
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده
کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .
پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می
شود انسان بهتری شوی
.
صفت سوم
:
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن
استفاده کنیم .
بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه
خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم
:
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل
چوب است .
پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .
صفت پنجم
:
همیشه اثری از خود به جا می گذارد .
بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن
نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی.
:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 274
|
تعداد امتیازدهندگان : 78
|
مجموع امتیاز : 78